- از مدیران مدارس انتظار میرود بدانند وظیفههایی دارند که روز به روز پیچیدهتر و دشوارتر میشود و رسیدن به درجهای از تسلط در مهارتهای رهبری و مدیریت اثربخش برای تغییر به زمان نیاز دارد.
- فرایند تغییر در مدارس به نسبت شرکتهای خصوصی، که شما در زمان کوتاهتری نتیجه کار خود را میبینید، وقت بیشتری میگیرد.
- مدارس موفق دارای بینش روشنیاند که در آن، همه اجزای مدرسه خود را «متعهد» میدانند. در این مدارس، مسؤولیتهای همه دستاندرکاران نیز به روشنی تعریف شده است، بر این اساس هر معلم، رهبر مدرسه نیز محسوب میشود زیرا موظف است دانشآموزان خود را به سوی تجارب یادگیری هدایت کند.
- هم در سطح مدرسه و هم نظام آموزشی، مقاومت در برابر تغییر امری طبیعی است.کسانی که اغلب بر اساس تعریف در آموزش و پرورش مشارکت دارند افراد فرهیخته و ادیبی هستند. آنها توان یادگیری سریع زبان اداری را دارند، اما این بدان معنی نیست که میتوانند یادگیری مشارکت در فرایند تغییر را درونی کنند. مدیران مدارس باید راهی برای برانگیختن آنان پیدا کنند.
- برای یک رهبر مدرسه، مدیریت اثربخش ارتباطها و ادراکها، یک مهارت کلیدی است.
- کار گروهی مداوم در بین مدیران و کارکنان مدارس عنصری کلیدی برای اجرای رویکردهای نو در مدارس محسوب میشود.
- وقتی مدارس، خود ابتکار عمل را به دست میگیرند، منابع را مهیا میکنند و صلاحیتهای شگرفی را در مدیریت به نمایش میگذارند. همچنین آنها با اعتماد به نفس بیشتری در مییابند که میتوانند نوآوری و تغییرات بیشتری را به وجود آورند. در این سازمانهای یادگیرنده، افراد و گروهها به مربیانی اندیشمند مبدل میشوند.
- یک رهبری پویا اغلب دستیابی به هدفی را که برای آن میکوشد، سرعت میبخشد. به هر حال تکیه بر نیروی کاریزماتیک یا انرژی یک مدیر و رهبر منحصر به فرد برای حفظ و پشتیبانی از تغییر در مدرسه، مخاطرهآمیز است. و آخرین امتحان برای ارزیابی تحول، ماندگاری آن بدون و جود پایهگذار اصلیاش است.
با اندکی تغییر به نقل از جدیدترین مجموعه نوآوریها در آموزش و پرورشCERI
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر