- یک هدف پایداری برای بهبود ایجاد نمایید. مدارس هرگز نباید به افتخارات گذشته خود قانع باشند، بلکه باید دائماً خود را مورد ارزیابی و سنجش قرار داده و تغییراتی که روشهای تدریس ویادگیری را بهبود میبخشند، ایجاد کنند. بهبود یک فرایند دائمی است.
- فلسفه تغییر و بهبود را به خود بقبولانید. مدیران نیاز دارند تا به رهبری همراه با تغییر و تحول روی آورند که این خود یعنی تحقیق، برنامهریزی، ارزشیابی و بهبود مداوم.
- از نظارت بسته و رتبه بندی برای دستیابی به کیفیت اجتناب ورزید. نظارت بسته و رتبهبندی معلمان در طولانی مدت باعث بهبود تدریس و یادگیری نمیشود. در حقیقت چنین نظارتی احتمالاً منجر به جو مشکوک و دشمنی به جای جو متعهدانه معلمی و صداقت میگردد.
- از تصمیماتی که به منافع کوتاهمدت به قیمت نتایج بلندمدت نظر دارند بپرهیزید. ایدههای تازه و رویکردهای نوین نباید صرفاً بخاطر زیاد بودن هزینهها نادیده گرفته شوند، هزینه نباید هدف نهایی در تصمیمات آموزشی باشد، بلکه کیفیت آموزشی باید سرمنشأ تصمیمات باشد. کلاسهای کوچکتر، تکنولوژی تازهتر و کمک معلمان از عواملی هستند که در دراز مدت تأثیر مثبتی بر یادگیری دانشآموزان دارند.
- همه جنبههای سیستم اجتماعی مدرسه را بهبود بخشید نه فقط کلاسها را. کیفیت در مدارس یعنی کارکرد هماهنگ در داخل و بین سیستمهای فرعی آن. هماهنگ و کارگروهی در داخل و در بیرون سیستم ضروری است، یعنی اینکه بین مدارس و والدین وشوراهای مدرسه و مدیریت، بین معلمان و مدیران، بین معلمان و دانشآموزان باید هماهنگی و کارگروهی وجود داشته باشد.
- برای توسعه حرفهای در پی ایجاد فرصت باشید. آموزش و پرورش مداوم برای هر شخصی ضروری است، اما کارکنان جدید و معلمان تازه کار اغلب مشکل دارند و گاهی بخاطر سختی تدریس آماده نمیباشند. برنامههای ضمن خدمت در سطح مدرسه برای عملکرد مناسب در کلاس درس ضروری است.
- نوعی رهبری تغییر را پایهریزی کنید. مدیر مدرسه باید یک رهبر با آگاهی باشد، رهبری که بر توسعه سرمایه انسانی پافشاری کند. اولین مسوولیت مدیران برای رشد حرفهای اعضایشان و ایجاد یک کانون اخلاقی، خودبهبودی مداوم میباشد که افتخاری در تدریس و یک عنصر کیفیت میباشد.در تحلیل نهایی تنها کسانی که میتوانند در آموزش کلاسها تغییراتی ایجاد کنند خود معلمان میباشند. سرانجام خود آنها هستند که باید تصمیم بگیرند که چه تغییراتی برای بهبود یادگیری دانشآموزان مورد نیاز است. چنین تغییراتی نمیتواند بصورت حکم باشد چرا که باید در درون حرفهها رشد پیدا کند.
- ترس را از خود دور کنید. عدم کیفیت زمانی است که دلواپسی در سازمان شایع باشد. افراد نیاز به امنیت دارند اگر خواهان عملکرد خوب هستند، آنها نیاز دارند سوالهای مبهم بپرسند، امور محوله را به چالش بگیرند،ریسک نمایند و ابتکار داشته باشند. اگر بخواهیم معلمان رشد پیدا کنند، تجربه بیندوزند و به بهبود حرفهای خود کمک کنند باید بدون دلواپسی حرکت نموده و جوی مورد اعتماد و توأم با احترام را در مدرسه ایجاد کنیم.
- موانع بین بخش ها را از بین ببرید. کارگروهی و صداقت نماد عمده کیفیت میباشد، معلمان و مدیران با هم نیاز دارند تا با مشکل پیچیده بهبود تدریس و یادگیری برخورد نمایند.معلمان به سختی میتوانند خود را از قید و بندهای سنتی رها سازند. مدارس نیز باید از موانع ساختگی که مانع هنکاری و کارگروهی میشود نظیر جدایی و تخصص گرایی افراطی، اجتناب نمایند.
- شعارها و تکیه کلامهایی که باعث نادیده گرفتن مشکلات میشود را حذف کنید.بسیاری از تکیه کلامها بر مسوولیت اداری و موانع سازمانی ماسک میزنند. نقایص را پررنگ کنید. زمانی که مشکلات به رجود میآیند شعارها همیشه برای نقاب زدن علتها پیدا میشوند، شعار راه حل نیست.
- مدیریت به وسیله استانداردهای کمی را از بین ببرید.این قبیل استانداردها عموماً مانع کیفیت یا بهرهوری میشوند، چرا که جلو پیشرفت را میگیرند. هنگامی که معلم به این استانداردها دست پیدا کند، انگیزش کمی برای ادامه ترقی خواهد داشت. وقتی کارآیی را با اعداد و ارقام جادویی میسنجند ادراک شغل به کسب سهمیه وابسته میشود.این سیستمی نیست که مشوق پیشرفت دائمی باشد. یک فرایند ماشینی است که نتایج منفی را برای کیفیت دارد. مدیریت مبتنی بر اهداف کمی عبارت است از تلاش برای اداره امور بدون دانش انجام کار.
- در رفع محدودیتهایی که باعث نادیده گرفتن افتخارات تدریس معلمان میشود بکوشید. اگر مدیران مدارس میخواهند نیازهای دانشآموزان رابرآورده کرده و انتظارات والدین را تحقق بخشند، باید رویهها و عملکرد اداریشان را با دیدحذف کردن آنهایی که بازدارنده پیشرفت میباشند بررسی نمایند.
- یک برنامه آموزش و خودبهبودی را ایجاد کنید. مدارس باید آزمایشگاهی برای یادگیری در همه سطوح باشند- دانشآموزان، معلمان و مدیران. اگر اصلی وجود دارد که باعث میشود مدارس سرآمد باشند، آن فراهم نمودن برنامه دقیق آموزش و خودبهبودی برای همه اعضا است.
- از هر شخصی برای تغییر کار سازمان استفاده کنید. عملی کردن 13 اصل فوق شاهکار سادهای نیست. معلمان و مدیران مدارس ابتدا باید وظیفه جدید رویکرد کیفیت را درک کرده و درباره آن به توافق برسند.
اساس این رویکرد بر پایه بهبود استوار است. در حقیقت نیمی از دستورات TQM متمرکز بر فرایند بهبود است(اصول 1-2-5-6-7-13-14) و هدف نیم دیگر آن مرتفع نمودن موانع بر سر راه پیشرفت است.(اصول3-4-8-9-10-11-12)
Wayne K.Hoy & Dennis J.Sabo
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر