۱۳۸۸ مهر ۲۴, جمعه

‌مدرسه‌ عشق‌

  • در مجالي‌ كه‌ برايم‌ باقيست‌
  • باز همراه‌ شما مدرسه‌اي‌ مي‌سازيم
  • ‌كه‌ در آن‌ همواره‌ اول‌ صبح‌
  • به‌ زباني‌ ساده‌ مهر تدريس‌ كنند
  • و بگويند خدا، خالق‌ زيبايي‌ و سُراينده‌ عشق‌ آفريننده‌ ماست‌
  • مهربانيست‌ كه‌ ما را به‌ نكويي، ‌دانايي، ‌زيبايي‌‌ ‌و به‌ خود مي‌خواند
  • جنتي‌ دارد نزديك، زيبا و بزرگ
  • ‌دوزخي‌ دارد - به‌ گمانم‌-‌ ‌كوچك‌ و بعيد
  • درپي‌ سودا نيست‌
  • كه‌ ببخشد ما را
  • و بفهماندمان
  • ‌ترس‌ ما بيرون‌ از دايره‌ رحمت‌ اوست‌
  • در مجالي‌ كه‌ برايم‌ باقيست‌
  • باز همراه‌ شما مدرسه‌اي‌ مي‌سازيم
  • ‌كه‌ خِرد را با عشق‌
  • علم‌ را با احساس‌
  • و رياضي‌ با شعر
  • دين‌ را با عرفان
  • ‌همه‌ را با تشويق‌ تدريس‌ كنند
  • لاي‌ انگشت‌ كسي‌ قلمي‌ نگذارند
  • و نخوانند كسي‌ را حيوان
  • ‌و نگويند كسي‌ را كودن
  • ‌و معلم‌ هر روز روح‌ را حاضر و غايب‌ بكند
  • و بجز ايمانش‌ هيچكس‌ چيزي‌ را حفظ‌ نبايد بكند
  • مغزها پر نشود چون‌ انبار
  • قلب‌ خالي‌ نشود از احساس‌
  • درسهايي‌ بدهند كه‌ بجاي‌ مغز، دلها را تسخير كند
  • از كتاب‌ تاريخ‌ جَنگ‌ را بردارند
  • در كلاس‌ انشا هركسي‌ حرف‌ دلش‌ را بزند
  • «غيرممكن» را از خاطره‌ها محو كنند
  • تا، كسي‌ بعد از اين‌ باز همواره‌ نگويد: «هرگز»
  • و به‌ آساني‌ همرنگ‌ جماعت‌ نشود
  • زنگ‌ نقاشي‌ تكرار شود
  • رنگ‌ را در پائيز تعليم‌ دهندقطره‌ را در باران‌، موج‌ را در ساحل
  • ‌زندگي‌ را در رفتن‌ و برگشتن‌ ‌از قلة‌ كوه‌
  • و عبادت‌ را در خدمت‌ خلق‌
  • كار را دركندو و طبيعت‌ را در جنگل‌ و دشت‌
  • مشق‌ شب‌ اين‌ باشد
  • كه‌ شبي‌ چندين‌ بارهمه‌ تكرار كنيم:
  • عدل
  • ‌ ‌‌ ‌آزادي‌
  • ‌‌ ‌‌ ‌قانون‌
  • ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌شادي‌ ...
  • امتحاني‌ بشود كه‌ بسنجد ما را
  • تا بهفمند چقدر عاشق‌ و آگه‌ و آدم‌ شده‌ايم‌
  • در مجالي‌ كه‌ برايم‌ باقيست‌باز همراه‌ شما مدرسه‌اي‌ مي‌سازيم‌
  • كه‌ در آن‌ آخر وقت‌ به‌ زباني‌ ساده
  • ‌شعر تدريس‌ كنند
  • و بگويند كه‌ تا فردا صبح‌
  • خالق‌ عشق‌ نگهدار شما
  • خیر مدرسه ساز زنده یاد دکتر مجتبی کاشانی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر