۱۳۸۹ شهریور ۶, شنبه

آموزش مديريت به مديران مدارس هوشمند

كار اداره مدارس همراه با اطلاعات و هماهنگي سروكاردارد ، كارآئي و اثربخشي اين مديريت در مدارس هوشمند از طريق استفاده از تكنولوژي بدست مي آيد. تغييري كه از طريق تبديل همه مدارس به مدارس هوشمند برنامه ريزي شده حقيقتاً‌ امري جدي است كه بايد همه افراد آن را درك نمايند . بخش مهم مقاومتهاي اصلي در برابر تغيير ممكن است مربوط به نگرش افراد باشد . و مقاومتهاي محدودتر مربوط به عدم وجود مهارت اجراء است بنابراين لازم است مديران مدارس هوشمند تحت آموزش شديد قرار گيرند تا در اداره تجهيزات و تكنولوژي و روشها ، توانمند گردند تا بتوانند مدارس هوشمند را گسترش دهند چارچوب منطقي اين آموزش بايد با تأكيد بر تكنولوژي و متولوژي نوين طراحي شده باشد .
  • رئوس مطا لب آموزشي :
  • فاز اول: مدارس هوشمند و عصر اطلاعات، فرايند مديريت مدارس هوشمند، مهارتهاي اوليه IT شامل واژه پرداز و نرم افزارهاي صفحه گسترده، مروري بر كاربرد چند رسانه اي در آموزش وپرورش، فعاليتهاي ايجاد انگيزش كار گروهي و همياري
  • فاز دوم: كاربرد نرم افزارهاي ويژه مديريت، نوآوري وخدمت در مديريت

۱۳۸۹ مرداد ۲۲, جمعه

اشتباهاتی که مدیران باید از آنها اجتناب کنند:

  1. عدم مسؤولیت پذیری
  2. عدم موفقیت در ارتقای حرفه ای کارکنان
  3. سعی در کنترل نتایج به جای تأثیر بر افکار
  4. مدیریت یکسان بر افراد
  5. تکیه بر مشکلات به جای اهداف
  6. ناتوانی در ایجاد استانداردها
  7. عدم موفقیت در آموزش به کارکنان
  8. نادیده گرفتن بی کفایتی کارکنان
  9. قدردانی صرف از کارکنان برجسته
  10. سعی در تحت نفوذ قراردادن دیگران

دابليو. استيون بران مترجم لعیا موسایی

۱۳۸۹ مرداد ۱۹, سه‌شنبه

چالش های توسعه مدارس هوشمند در ایران

  1. وجود آمادگی و بلوغ در رابطه با استفاده از فناوری اطلاعات در مدیریت مدرسه
  2. وجود انگيزه برای استفاده از فناوری اطلاعات در مدیریت مدرسه
  3. درک ضرورت های استفاده از فناوری اطلاعات توسط مدیریت مدرسه
  4. وجود فضای فيزيکی مورد نياز برای اجرای طرح مدرسه هوشمند در مدرسه
  5. فراهم نبودن زيرساخت های مورد نياز مانند شبکه محلی و اتصال به اينترنت
  6. سازگار نبودن ساختار و تشکيلات مدارس کشور
  7. آشنايی معلمان با روش های نوين تدریس
  8. انگيزه و علاقه به حرفۀ معلمی
  9. تسلط کافی معلمان و دانش آموزان به زبان انگليسی
  10. بالابودن هزينه های تحول نظام آموزشی
  11. نبود قوانين و مقررات مورد نياز در وزارتخانه
  12. نبود رغبت در جامعه نسبت به فناوری های نوين
  13. نبود انگيزه در دانش آموزان برای استفاده و بهر هبرداری مناسب از تجهيزات
  14. تسلط نداشتن دانش آموزان بر مهارت های ICDL
  15. رايج نبودن استفاده از اينترنت در ميان دانش آموزان و معلمان
  16. تسلط نداشتن معلمان بر مهارت های ICDL
  17. نبود محتوای الکترونيکی قابل اعتماد دروس
  18. عدم وجود استانداردهای لازم در زمینه مدارس هوشمند

۱۳۸۹ مرداد ۱۷, یکشنبه

روش سخنراني آری یا نه؟

معلمان در بهترين شرايط بين 4 تا 6 سال مي‎توانند به مسائل حرفه‎اي علمي آشنا شوند يا روشهاي تدريس و فنون معلمي را بيامورند اما بايد توجه داشت كه اين افراد 12 تا 18 سال از معلمان خود الگو گرفته‎اند و سعي مي‎‏كنند مانند معلمان خود تدريس كنند، به همين خاطر روش‎هاي نوين تدريس ، تحول لازم را پيدا نكرده است. از ديگر دلايل ترجيح روش سخنراني به روش‎هاي فعال، تشويق اولياي مدارس مي‎باشد. در اين روش نظم بيشتري ارائه مي‎گردد،‌ كلاس‎ها بي‎سر و صداتر و مدرسه آرامتر مي‎باشد. مواقعي پيش مي‎آيد كه چاره‎اي جز استفاده از روش سخنراني نيست. امكانات در حدي نيست كه ما را ياري دهد و امكان استفاده ار روشهاي ديگر وجود ندارد. در كلاسهای 30، 40 نفره معلم ناچار به استفاده از روش سخنراني مي‎باشد و مجبور است با روش سخنراني درس را در كلاس پيش ببرد. ممكن است معلم بتواند از روشهاي فعال آموزش در چنين كلاسهايي استفاده كند اما اكثر معلمان روش سخنرانی را براي پيش برد كلاس ترجيح مي‎دهند. يكي از مزاياي روش سخنراني در تمام مقاطع تحصيلي،كم هزينه بودن اين روش آموزش است، البته طبيعي است كه در اين روش در مقاطع تحصيلي پايين‎تر ترجيح داشته باشد اما در مقاطع تحصيلي بالاتر قابل تحمل‎تر مي‎باشد .

۱۳۸۹ مرداد ۱۶, شنبه

ایجاد یک سازمان یادگیرنده:

  • دورنماي تمام سازمانهاي یادگیرنده، رسیدن به موفقیت مطلوب و ایده آل است . بنابراین براي چنین سازمانهایی موارد زیر ضروري است:
  • 1- شناخت و آگاهی از هدف: اولین گام در راه ایجاد سازمان یادگیرنده شناخت هدف است چون هر گونه اقدام عملی قبل از شناخت هدف منجر به شکست خواهد شد. هدف عبارت است از یک بینش مشترك در بین افراد سازمان که در همه سطوح نمایان می شود و مدیریت عالی سازمان، مسئول اطمینان یافتن از وجود توسعه آن است.
  • 2- وجود رهبران اندیشمند در سطوح مختلف سازمان: وجود رهبران اندیشمند در سازمان یادگیرنده از آن جهت اهمیت دارد که بدون یک رهبر متعهد به یادگیري ، سازمان هرگز موفق نخواهد بود. در سازمانهاي یادگیرنده براي دستیابی به آنچه که مورد توافق همگان است به رهبري خردمند و تحول آفرین نیاز است . از آنجا که سازمان یادگیرنده سازمانی است دانش آفرین و خلاق، بنابراین رهبر باید به گونه اي عمل کند که در درون سازمان این خلاقیت ایجاد شود.
  • 3- وجود کارکنان یادگیرنده و دانشی : شرط لازم سازمانهاي یادگیرنده کارکنان و مدیران یادگیرنده است. در سازمانهاي یادگیرنده افراد باید به توانایی هاي خود وقوف کامل داشته باشند و آنها را توسعه و بهبود بخشند.
  • 4- تفویض اختیار به کارکنان و آموزش آنها در انجام بهتر وظایف : در سازمانهاي یادگیرنده اختیارات به میزان زیادي به افراد واگذار می شود و به افراد احترام گذاشته می شود و نسبت به آنها اعتمد کامل وجود دارد. همچنین فضایی براي پیشرفت آنها فراهم می شود و براساس توانایی فرد و استعداد او به یادگیري و رشد او را برمی گزینند و آموزش می دهند . این سازمان ها در زمینه آموزش سرمایه گذاري سنگین می نمایند. آموزش کارکنان براي درك نوع فعالیتها و تفویض اختیار به آنها جهت تصمیم گیري باعث می شود که افراد سازمان احساس نوعی مالکیت بکنند و از کار کردن در سازمان برخود ببالند . سازمان یادگیرنده موجب می شود که مسئولیت فرد در برابر سازمان افزایش یابد و از نظر عواطف و احساسات در وضعی قرار گیرد که جهت تامین هدفهاي مورد نظر از هیچ کوششی فروگذار نکنند و با هر مشکلی دست و پنجه نرم کنند.
  • 5- مشارکت کامل در اطلاعات و آزادی در استفاده از آنها: داده هاي رسمی درباره بودجه ، سود و هزینه ها در اختیار افراد قرار می گیرد . هر شخص آزادي عمل دارد تا با سایر افراد در درون سازمان اطلاعاتی را رد و بدل کند.
  • 6- برخورداري از یک الگو و مدل پویا: سازمان یادگیرنده باید به س از و کارهایی مجهز باشد تا الگوهاي ذهنی خود را نسبت به مسایل شناسایی کرده و آنها را دائماً مورد ارزیابی و سنجش قرار دهد. بنابراین براي اینکه سازمانها موفق باشند، لازم است الگوهاي ذهنی واقع بینانه ای داشته باشند و با استفاده از اطلاعات، آنها را به روز کنند و کوشش کنند تا پویایی و انعطاف پذیري آنها همواره تامین شود.
  • 7- به کارگیري علم و تجربه ي افراد سازمان: سازمان یادگیرنده ترکیبی از علم و تجربه را مورد استفاده قرار می دهد تا به کمک این دو تصمیم هاي بهتري بگیرد، زیرا استفاده از دانش در تصمیم گیریهاي سازمانی، سرعت، دقت و هزینه هاي کمتري را به سازمان می بخشد و به کارگیري تجربه ها ي کارکنان و سازمان ، تصمیمات گرفته شده را واقع بینانه تر و هماهنگ با محیطهاي مؤثر بر سازمان می کند. در سازمان هاي یادگیرنده آنچه که بر اي یادگیري لازم است ، علم و تجربه است و از تجربه در به کارگیري کشفیات گذشته استفاده می شود. در این سازمانها افراد باید به کمک دانش و تخصص خود، گزینه هاي موفق را براي آینده محاسبه کنند و با بهره گیري از تجربه به تصمیمی منطقی و خردمندانه دست یابند .
  • Gerhard Fischer and Leysia Palen. (1999) .p14