۱۳۸۸ بهمن ۲۸, چهارشنبه

چالش های نو در مدارس یادگیرنده

همچنان که مدیریت مدارس پیچیده تر می شود، مدیران مدرسه مجبورند«حرفه ای تر» شوند. همزمان در بسیاری کشورها، درگیری سایر مشارکت کنندگان در اداره امور مدرسه بیشتر می شود. حرفه ای گرایی ، در مقابل افزایش میزان دخالت و تأثیر افراد عامی در مدیریت مدرسه، باعث طرح پرسش های پیچیده ای مثل قدرت کنترل، و شکاف دانش و مهارتهای مدیریت بین دو گروه شده است.
تشویق پدران و مادران به اینکه مثل یک مصرف کننده رفتار کنند و در بازار آموزشی آزادتری دست به انتخاب بزنند، بر شدت این فشار می افزاید. گاهی تحت این شرایط، مدارس از متفاوت شدن می هراسند، مبادا که تفاوت، مدرسه را بد جلوه دهد. اصلاحاتی چون تمرکز زدایی و معرفی نیروهای بازار، که الزاماً به قصد فرو نشاندن عطش خودگردانی مطرح نشده اند نیز بالقوه می توانند به این هراس بیانجامد. در حالی که ورود رویکردهای رقابتی به عرصه آموزش و پرورش می تواند به تقویت نوآوری ها و ارتقای استانداردهای آموزشی کمک کند، رقابت، به خودی خود،ناهمگونی بین نمونه های موفق و ناموفق را گسترش می دهد. این وضع باعث طرح موضوع هایی همچون بی طرفی و پیامهای مبهمی که برای مراجعان مدرسه یعنی دانش آموزان فرستاده می شود، خواهد شد. دانش آموزان مشاهده می کنند که مدارس میان کارکنان و دانش آموزان، خودفراگیری،همکاری،کارگروهی، و مانند اینها را ارتقا می دهند، اما در عین حال یک دوگانگی حل نشده بین گرایشهای همکاری طلب از یک سو، و فرهنگ رقابت آمیز که مدارس در بسیاری مواقع خود را در آن می بینند، از سوی دیگر، به چشم می خورد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر