۱۳۸۹ خرداد ۱۵, شنبه

مدرسه هوشمند (1)

در مدارس فعلي، دانش آموزان به كلاس درس مي روند بدون اينكه از توانائيها واستعدادهاي فردي آنها درك درستي داشته باشيم. اگر ارزشيابي تشخيصي نيز انجام شود براي آن است كه دانش آموزان را در كلاسهاي مختلف بر حسب استعداد گروهبندي كنند تا در صد قبولي بيشتري داشته باشند.نقاط قوت و ضعف فردي دانش آموزان بطور كلي ناديده گرفته مي شود وسبك هاي مختلف آموزشي متناسب با نياز آنها فراهم نمي شود.اغلب معلمان آموزش را براي حد متوسط كلاس فراهم مي نمايند. فرايند كار در مدرسه هوشمند روش آموزش را تغيير مي دهد. تنوع دانش آموزان نه تنها عامل محدود كننده در تدريس نيست بلكه به عنوان يك نقطه قوت مورد توجه قرار مي گيرد. نيازها، استعدادها، تفاوتهاي فردي وسبك يادگيري دانش آموزان در ابتداي كار تشخيص داده مي شود تا معلمان را قادر به برنامه ريزي برنامه درسي اثر بخش بنمايد لذا يادگيري براي هر دانش آموز بهينه مي شود
مدرسه هوشمند متعهد است كه فرصتهاي آموزشي برابری را براي همه دانش آموزان با انواع استعدادها ونيازها فراهم كند. اين تعهد به همه افراد دست اندركار تعليم وتربيت مربوط مي شوداين افراد عبارتند از معلمان، مديران مدارس، كاركنان پشتيباني، اولياء ، جامعه . همه اين افراد بايد بتوانند وآماده كمك به دانش آموزان در مدارس هوشمند باشند.

۱ نظر:

  1. * زندگی را با چیزهای بسیار ساده، پُر باید کرد. ساده‌ها، سطحی نیستند. خرید چند سیب ترش می‌تواند به عمقِ فلسفه‌ی ملاصدرا باشد. مشکل ما این نیست که برای شیرین‌ کردنِ زندگی، معجزه نمی‌کنیم، مشکل ما این است که همان قدر که ویران می‌کنیم، نمی‌سازیم. همان‌قدر که کهنه می‌کنیم، تازگی نمی‌بخشیم، همان‌قدر که دور می‌شویم، بازنمی‌گردیم، همان‌قدر که آلوده می‌کنیم، پاک نمی‌کنیم. همان‌قدر که تعهدات و پیمان‌های نخستین خود را فراموش می‌کنیم، آنها را به یاد نمی‌آوریم، همان‌قدر که از رونق می‌اندازیم، رونق نمی‌بخشیم. مشکل این است که از همه رویاهای خوشِ آغاز دور می‌شویم و این دور شدن به معنای قبولِ سُلطه بیرحمانه‌ی زمانه است. بر سر قول ‌و قرارهای نخستین نماندن، باورِ پیرشدگی روح است و خواجه‌گی عاطفه.

    پاسخحذف