از چشم انداز ایلیچ، مدرسه فروشنده برنامه درسی است و نتیجه فرایند تولید برنامه درسی چیزی همانند سایر کالاهای تولیدی دنیای مدرن است. در فرایند آموزش، معلم توزیع کننده یا ادامه دهنده محصول نهایی به مشتری یا دانش آموز است.
مقاله بسیار مشهور ایلیچ تحت عنوان "مدرسه: گاو مقدس" از نخستین آثار او در زمینه آموزش و پرورش است. در این مقاله، ایلیچ سخت به آموزش و پرورش می تازد و آن را زیر سؤال می برد؛ از این رو که، آموزش و پرورش به شدت دچار تمرکزگرایی، بوروکراسی درونی، خشک فکری و جایگاهی برای نابرابری ها شده است. مجموعه مقالات و سخنرانی های او در قالب کتابی تحت عنوان «جامعه مدرسه زدا» منتشر شد.
به نظر ایوان ایلیچ، مدرسه ای که نتواند به دانش آموزان کمک کند شخصیت خود را بشناسند یا بنای شخصیتی راستین را پی افکنند و به رشد شناختی همراه با برنامه ریزی و دست ورزی دست یابند، مدرسه واقعی نیست و در یک نگاه انتقادی، به طوری که در کتاب «جامعه مدرسه زدا» آمده است، آموزش و پرورش قادر به آموزش همه جانبه دانش آموزان نیست. انتقادی که ایلیچ از مدارس آمریکای لاتین و از سایر کشورهای آمریکایی می کند، شاید در مورد مدارس ایرانی نیز صدق می کند. ایلیچ یادگیری واقعی را ناشی از حضور و شرکت فعال یادگیرنده در شرایط معنادار می داند. نگاهی به مدارس ایرانی نشانگر آن است که مدارس حایز هیچ گونه شرایط معنادار برای یادگیری نیستند و آنچه از فرایند تحصیلی به دست می آید، چیزی جز آسیب روانی و اتلاف عملی فرزندان جامعه نیست.
می توان گفت که عقاید ایلیچ درخصوص مدرسه به عنوان یک چهاردیواری مشخص معرف این واقعیت است که باید همه جا مدرسه باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر