ویلیام گلاسر در کتاب " مدارس بدون شکست " اظهار می دارد که مدارس، موفق نشده اند راه کسب هویت را با استفاده از نیازهای احساس مسوؤلیت و احساس ارزشمندی به کودکان بیاموزند. وی شکست یکی در ((مبادله ی محبت)) و دیگر در ((کسب احساس ارزشمندی)) خلاصه کرده است و مدرسه را کانون مهمی برای جلوگیری از این دو نوع شکست می داند و لزوم و چگونگی مشارکت مدارس در ارضای نیاز محبت دانش آموزان و مهم تر از آن فراگیری شیوه ی تفکر و حل مشکلات را علاوه بر علم در ارضای نیاز به احساس ارزشمندی به طور مفصل مورد بحث و بررسی قرار داده است. این موارد مربوط به جو عاطفی محیط های آموزشی و نوع روابط حاکم در مدارس می باشد.
در محیط های آموزش ما، نه تنها استفاده های مربوط به تفکر، خلاقیت، هنر و سرگرمی در مغز دانش آموزان به طور جدی افت کرده، بلکه داستان غم انگیز دیگر این است که در این وضعیت اجباری گروهی، برای آموزش مسؤولیت اجتماعی و طریقه ی نیل به یک ((هویت موفق)) هیچ تلاشی نمی شود، یا بسیار کم است. گاهی روش های ضد تعلیم و تربیت، در حال تضعیف تدریجی نظام آموزش و پرورش ما و موجد تعداد فزاینده ای افراد شکست خورده و نیز فلج کننده ی اکثر فراگیران است.
شرایط فیزیکی محیط آموزشی نیز در کنار شرایط عاطفی در کارایی و راحتی کار نقش مهمی را ایفا می کند. امروزه شرکت های بزرگ با استخدام متخصصان ((مهندسی انسانی)) و صرف مقادیر زیادی از وقت و هزینه این اطمینان را حاصل می کنند که محیط های فیزیکی ساختمان ها برای فعالیت های ساکنان آنها مناسبند.به همین ترتیب در طراحی فضاهای آموزشی باید ترتیبی داده شود که موجبات تسهیل درامر تفکر انتقادی و یادگیری فعال فراهم گردد.
۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۷, دوشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر